گفت: بس کن
دیگه این مسخره بازیارو. امشب خونمون کسی نیست، بیا اینجا با هم سکس کنیم.
گفتم: چی داری
میگی؟ ما که تا به حال از این حرفها بهم نزدیم. من از اون پسرایی نیستم که فکرشو
میکنی. ما همچین کاری نمیکنیم.البته، خونتونم خوب بلد نیستما.
گفت: معلومه که
همچین کاری میکنیم. من به خاطره تو میخوام لباس latex بپوشم.
نمیدونید چه
حسی داره وقتی میدونید تا چند ساعت دیگه با یه دختر در حالی که لباس latex پوشیده روی تخت دراز کشیدید.
خیلی خوب، باشه
، من کمی اغراق کردم، اون چیزی که واقعا پشت تلفن اتفاق افتاد اینه: یکم صداش
میلرزید، این نشانه ی این بود که میخواد
مطلب احساسی رو بگه.
گفت:
اِاِاِاِ....چطوری؟
اینکه دختر
چقدر صداش بلرزه نشانه ی اینکه مطلبی که میخواد بگه تا چه حد احساسی ِ:"
میدونی(یه لرزش کوچک در صدا) مما دووستای خوببی هستتیم". ارتعاش صدا 4 ریشتر
"فک....کننننم بتونیم...... ازززز این به بعععد دست هموووو بگیریم"
ارتعاش صدا 9 ریشتر" میخواستم....بگگگگگگم....بیا........خونموننننننن
آشششششش....نذری.......داریم".
راستش بهش قول
دادم برم. حالاهم دارم این مطلبو مینویسم. بعدشم یه سر به سایت Xvideo میزنم.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر