۱۳۹۰/۰۴/۰۷

از فیلم های خوب...

دوست دارم تو رو در حال فکر کردن به چیزی که می خوای بگی، ببینم

تا گفتن چیزی که فکر میکنی

فضولات: نمیدونم چه حسابیه ارزش بعضی جملات با موسیقی چند برابر میشه

۱۳۹۰/۰۴/۰۵

مزایای فیل.تر.ینگ...

یه زمانی کلی روایت مختلف از یه واژه هراسناک وجود داشت: 3x ، س.ک.س، ثکث و...

امروز اگه ملت یادشون باشه با شجاعت می نویسن سکس

۱۳۹۰/۰۴/۰۱

چه تلخه...

تلاش برای زنده کردن یه رابطه ی از دست رفته، مثل اینه که بخوای هویت یه چای سرد شده رو با ریختن آب جوش برگردونی...

۱۳۹۰/۰۳/۲۹

فیه ما فیه ...

وقتی می نویسی همه چی کمتر از اونی که فکرشو میکردی به نظر میرسه

غصه ها، کارا، بدبختی ها، خوشبختی ها و ...

بنویس!

۱۳۹۰/۰۳/۲۶

همشون پشم...

کلی وسایل ارتباط جمعی هست، ولی هیچکدوم حس و ارزش یه نامه (ایمیل) که واس خودت نوشته شده رو نداره।

فضولات:
اونایی هم که زرت و زرت فوروارد میکننو باهاس گل گرفت

۱۳۹۰/۰۳/۲۱

هیولایی بدون سر...

به نقل از ویلی برانت در کتاب « پیوند با آزادی »:
« ... ضمن یک سفر مطالعاتی به در ورودی یک کارخانه رسیدم. سگی که زنجیرش کرده بودند شروع به پارس کردن نمود. زنجیرش را میکشید و چنان جست وخیز میکرد که گویی اگر زنجیرش را پاره کند، مرا تکه تکه خواهد کرد. زنجیر پاره شد و سگ جست بزرگی به سوی من زد. اما ناگهان با حالت ترس آرام گرفت و از پارس کردن باز ایستاد. به نظر میرسید که لحظه قدرت، بدون داشتن برنامه او راگیج کرده است. اوبه خودش اطمینان نداشت. کوچکترین فکری درباره اینکه پس از زنجیر گسستن چه باید بکند به مغزش راه نیافته بود. نمی دانست چه باید بکند و از کجا شروع کند

داستان ایران ماست