شیخ را گفتند: میان سینه و ران کدامیک را بیشتر می پسندی؟ شیخ تفی بر کف دست انداخت. مریدان نعره ها بزدند و خشتکها بدریدند و راه بیابان گرفتند. در ورودی اندرونی چندی زیر دست و پا سقط شدندی و شیخ همچون گذشته راه مکتب خانه گرفت.
از کتاب جفنگیات الاعجاز فی مقامات شیخ بچه باز
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر