۱۳۹۱/۰۳/۳۰

عقده های بچگی...


اون چوب رو صندلی آرایشگاه احتمالاً یکی از محکم ترین دلایلیه که چرا هیچ پسر بچه ای از آرایشگاه خوشش نمیاد. امروز اون نگاه افسرده رو بعد از سالها تو چهره یه بچه دیدم  

۱۳۹۱/۰۳/۲۳

در جستجوی دموکراسی ...


یه عده بچه تو خیابون بودن که می خواستن فوتبال بازی کنن، ظاهراً یکی بینشون بود که بقیه خوششون نمیومد تو هیچ تیمی باشه. به شیوه دموکراتیک شروع کردن به رأی جمع کردن که:" کسایی که نمیخوان فلانی تو بازی باشه دستا بالا...2 نفر...کسایی که نمیخوان فلانی تو بازی باشه دستا بالا...7! نفر و الی آخر" در آخر اون بازیکن بیرون موند
به تعریف مهلکی در مورد دموکراسی رسیدم : دموکراسی سلب مسئولیت فردی از یک تصمیم گروهیه
صلوات!

۱۳۹۱/۰۳/۱۹

ناگفته های قانون مورفی...


هر وخت میخوای چند روزی کسی بهت زنگ نزنه، آهنگ گوشیتو عوض کن  

۱۳۹۱/۰۳/۱۲

دسته اومد...


به این روانشناسایی که از رو یه چیز ساده و مسخره (مثل بلندی فلان انگشت یا نحوه نشستن) خیلی با تعصب میگن آدما به دو دسته تقسیم میشن، آدما به سه دسته تقسیم میشن، باید گفت: عزیزم آدما فقط یه دسته ان! میخوای کاربرد دسته رو نشونت بدم؟