"متعصب ها همیشه یک شک رو مخفی می کنن"
دیگه چقد یه دیالوگ میتونه خدا باشه؟
جالبه مسافرت رفتن با آدمایی که هیچ موضوع صحبتی جز "ایمان به متفاوت بودن مزه ی چایی آتیشی با چای خونه ندارن"
جدیدن دو پسوند خر کننده ی دیگه واسه کالاها رو کشف کردم: "100% " و "تحت لیسانس"
یکی از مشکلاتی که هنوز نتونستم حل کنم ، تشخیص L کوچیک ازعدد 1 تو کد امنیتی سایت ها بوده
"رو اَن مردم اسکی رفتن" مفهوم عمیقیه که باید اساتید ادبیات واسش معادل سازی مودبانه کنن
احساس میکنم اولین جنبش ها برای قانون کپی رایت با همین اصطلاح شروع شده
می خوام بدونم کی و چطور تعیین میکنه که ملاک عطر زنونه یا مردونه چیه...
حتماً آدم جالبیه اما یه چک میزدم تو گوشش